شروع غذای کمکی پسرم
پسر نازم با اینکه چند روزی باقی مونده بود تا شش ماهت تمام بشه،
ولی چون دیگه خیلی پراشتها شده بودی و علاقه زیادی به سفره و بشقاب و قاشق نشون میدادی،
من هم تصمیم گرفتم حالا که اصفهان هستیم و می تونم از راهنمایی های مامان جون استفاده کنم،
غذا دادن به شما را شروع کنم...
سه شنبه پیش با لعاب برنج شروع و تو این چند روز کم کم زیادش کردم.
از دیروز هم خوردن فرنی برنج را شروع کردی. خدا را شکر تا حالا که با اشتها غذات را می خوری.
وقتی غذا را میارم که بهت بدم، دو دستی ظرف غذا را می چسبی و دهنت را باز می کنی.
بعضی وقتا هم دوست داری قاشق را از دستم بگیری عزیزم
جمعه هفته پیش هم تولد باران بود که باران جان 2 ساله شد. و شما چشمات همش به فشفشه ها و شمع و برف شادی بود ...
این روزا همش پاهات را بغل می گیری و میری به پهلو عزیزم و کلی بازی می کنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی