اولین قدم های سپهرجون
پسر عزیزم، بالاخره بعد از دو ماه دیشب بر ترست غلبه کردی و تونستی راه بیفتی
تو این مدت می تونستی با گرفتن دست کسی و یا جایی، خیلی راحت راه بری و قدم برداری. ولی تا دستت را ول می کردیم، می ترسیدی و می نشستی.
ولی از چند روز پیش به تنهایی می ایستادی و کلی هم ذوق می کردی. دیشب هم با تشویقای عمه منصوره بالاخره قدم های کوچیکت را برداشتی و بدون اینکه بیفتی، کل سالن را تندتند طی می کردی.
اینم فیلم اولین قدم های پسر نازم:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی